ما که نیشت بازه پاشو برو تخته رو پاک کن
منم گفتم : نمی رم استاد !!!
گفت : ینی چی ؟ چرا نمی ری ؟
می گم پاشو تخته رو پاک کن
منم خیلی جدی بلند شدم گفتم دوس ندارم
بچه ها قهرمان کلاسشون رو تو این صحنه ببینن
بچه ها زدن زیر خنده . . . بعد اومد تلافی کنه
داشتم می رفتم پای تخته گفت خوشگل پسر
از این لباسا که تنته مردونش هم هس ؟
منم خیلی ریلکس گفتم
استاد اگه واسه شوهرتون میخواید سایزش تموم شده
دوباره کلاس ترکید از خنده . . . برگشت گفت:
خوشمزه حالا خودت حذف می کنی یامن حذفت کنم ؟
منم دوباره جدی گفتم واسه یه قهرمان
هیچ فرقی نمی کنه استاد !!!
حسابی قاطی کرد رف سمت لیست
گف اسمت چیه بلبل زبون ؟
منم گفتم کوچیک شما امید هستم
استاد لیست رو نگا کرد گف امید چی ؟؟
منم خیلی جدی صدامو کشیدم گفتم
امـــــــــــیــــــــده جـــــــــــــهان !!!
کلاس منفجر شد . . . ماژیکو پرت کرد از بالا سرم رد شد و
دویدم در کلاسو بستم فرار کردم !!!
خاطرات يك مشروط موفق
نظرات شما عزیزان:
amirfcp 
ساعت11:26---25 خرداد 1393
سلام.وب خوبی داری.اگه بیشتر تلاش کنی خیلی بهتر از اینی که هست میشه
به منم سر بزن و نظرتو بفرست.منتظرم